از حذف اداری تا بدرفتاری در شهر و بازار؛ تبعیض قومی طالبان با هزاره ها

تاثیرات سیاست‌های حذف طالبان: ملاسازی، پشتون‌سازی، و حذف اقوام غیرپشتون از حوزه‌های قدرت و اقتصاد

 طالبان حاکمیت قومی‌اند. این گروه برخلاف ادعاهای عقیدتی‌شان که برتری انسان‌ها را به تقوا و پرهیزگاری می‌دانند، در عمل برتری قومی را دامن می‌زنند. یافته‌های هفته‌نامه‌ی نویدنو نشان می‌دهد که طالبان از ادارات تا شهر و بازار با مردم برخورد قومی دارند. علاوه بر آن که طالبان مردم هزاره را از ادارات حذف و به جای آنان پشتون‌ها را جاگزین کرده‌اند، طبق این یافته‌ها در شهر و بازار هم با مردم هزاره برخورد قومی دارند.

نویدنو: طالبان حاکمیت قومی‌اند. این گروه برخلاف ادعاهای عقیدتی‌شان که برتری انسان‌ها را به تقوا و پرهیزگاری می‌دانند، در عمل برتری قومی را دامن می‌زنند. یافته‌های هفته‌نامه‌ی نویدنو نشان می‌دهد که طالبان از ادارات تا شهر و بازار با مردم برخورد قومی دارند. علاوه بر آن که طالبان مردم هزاره را از ادارات حذف و به جای آنان پشتون‌ها را جاگزین کرده‌اند، طبق این یافته‌ها در شهر و بازار هم با مردم هزاره برخورد قومی دارند. در بسیاری از موارد به هزاره‌ها دشنام قومی داده و آنان را به بیگانگی و قانون‌ستیزی و طغیان متهم کرده‌اند. در بسیاری از موارد حتا رفتار مدنی مردم هزاره را نوعی توهین به غیرهزاره (یعنی طالب پشتون) حساب کرده و آنان را اذیت و دشنام و تحقیر کرده‌اند. هم‌چنان یافته‌های هفته‌نامه‌ی نویدنو نشان می‌دهد که طالبان نه تنها به رفتار مدنی، فرهنگ، آموزش و خواسته‌های مردم هزاره احترام ندارند بلکه به تفاوت‌های بیولوژیکی مردم هزاره نیز بی‌احترامی می‌کنند.

برخورد قومی در شهر و بازار

هفته‌نامه‌ی نویدنو طی تحقیقی دریافته است که طالبان در شهر و بازار با مردم هزاره رفتار قومی دارند. پرویز اسم مستعار دکان‌داری در غرب کابل است که با او گفت‌وگو کرده‌ایم. پرویز به دلیل این که یک سرباز طالب را گفته است که با کفش پر از گِل و لایش به دکان او نیاید از سوی طالبان لت‌وکوب و سپس بندی شده است.

در تاریخ (۱۰ مه ۲۰۲۴) پرویز در دکانش در غرب کابل بوده که یک طالب وارد دکانش می‌شود. آن روز بارانی و گل و لای زیاد بوده است. طالب یونیفورم نظامی نداشته و پرویز نشناخته است که او طالب است. مشتری با کفش پر از گِل خود روی فرش دکان می‌رود و پرویز گفته است که اگر مشکل نباشد کفشش را بکشد تا فرش دکانش کثیف نشود. اما آن مشتری بدرفتاری می‌کند و می‌گوید که پرویز به او توهین کرده و او را کثیف گفته است.

 مشتری با دکان‌دار درگیر می‌شود و روی هم رفته پرویز مشتری را از دکان بیرون می‌اندازد. کمی بعدتر از زمانی که مشتری را از دکان بیرون انداخته چند نفر طالب می‌آيد و پرویز را در دکانش با مشت و لگد و قنداق و کمربند بسیار لت‌وکوب می‌کنند.

«همین که آن مشتری را از دکان بیرون انداختم، کمی از پیش دکان آن‌طرف‌تر رفت و نمی‌دانم کجا، تماس گرفت. هنوز ده دقیقه هم نگذشته بود که دو نفر طالب آمد. بدون این که بپرسد برای چه جنجال داشتیم، به جان من هجوم آوردند و با مشت و قنداق و کمربند و سیلی مرا زدند».

آن دونفر پرویز را لت‌وکوب می‌کنند و می‌روند. پرویز گمان می‌کنند که مکافاتش را پس داده و ماجرا تمام شده است. اما ده دقیقه‌ی دیگر نمی‌گذرد که باز هم طالبان سر می‌رسند. این‌بار لینجر طالبان پر از افراد مسلح بوده که برای لت‌وکوب و بازداشت پرویز آمده بوده است.

«من گمان کردم که ماجرا تمام شده و دیگر طالبان سراغم نمی‌آیند. اما باز هم ده دقیقه‌ی دیگر نگذشته بود که این‌بار لینجر طالبان سر رسید که پر از طالبانِ مسلح بود. آنان هم بدون پرسان و تحقیق، با کفش روی فرش دکانم آمدند و اول مرا حسابی زدند. من گفتم یک‌بار که مرا زده‌اید باز چرا می‌زنید. گفتند جزایم پس مانده و مرا با خود می‌برند».

طالبان پرویز دکان‌دار را در لینجر بالا و با خود به حوزه می‌برند. در آن‌جا طالبان به او و کسانی که از دنبال پرویز رفته بودند که از طالبان بخواهند که او را آزاد کنند، به پشتو گفته بودند که «هزاره‌‌ها یاغی و باغی است و علیه قانون ایستاد می‌شوند و سرباز امارت را می‌زنند».

این دشنام قومی که هزاره‌ها «یاغی و باغی» است یک دشنام دیرینه است که همواره از سوی حاکمان پشتون برای تحقیر و شکنجه‌ی هزاره‌ها سرِ زبان‌ها انداخته شده بود. مثلا در زمان حکومت امیر عبدالرحمان‌خان که بیش از ۶۳ در صد مردم هزاره را قتل عام کردند هم یکی همین دشنامِ «یاغی و باغی» به آدرس هزاره‌ها حواله می‌شد تا با این برچسپ‌ها سربازان پشتون راحت‌تر و بی‌پرسان‌تر و بی‌دغدغه‌ی وجدانی بتوانند هزاره بکشند- بی‌آن‌که تحقیق کنند که آيا واقعا قانونی مانده است که فرمان قتل عام مردم هزاره را صادر نکند؟

بدرفتاری به خاطر تفاوت‌های فزیکی

خان، اسم مستعار خبرنگاری در کابل است. او در گفت‌وگو با هفته‌نامه‌ی نویدنو می‌گوید که طالبان بار بار به ظاهر هزارگی او گیر داده است. به عنوان نمونه در تاریخ (۸ مه ۲۰۲۴) یک روز در پای کوه چهل‌دختران به مناسبت یاد بودی که از سوی بازماندگان کشته‌شدگان حادثه‌ی مکتب سیدالشهدا برگزار شده بود، شرکت کرده بود. در آن مراسم که در شام یک روز پر از گرد و خاک بوده است، او پنهان از طالبان در یک گوشه‌ای میان مردم نشسته و برنامه را تماشا می‌کرده تا بعدا گزارشی از برنامه بنویسد. به عنوان یک خبرنگار او نه تنها حق عکس‌گرفتن و مصاحبه و گزارش‌دهی نداشته که خودِ حضور او نیز در آن‌جا جرم حساب می‌شده است.

وقتی که مراسم تمام می‌شود و هرکس به سمت خانه‌اش می‌روند، خان می‌رود که موتورسیکلش را بگیرد و برود. طالبان همین که او را می‌بینند چراغ لایزر سبز می‌اندازند و امر می‌کنند که ایستاد شوند.

اول از او تحقیق می‌کنند که چه کاره است و آن‌جا چه می‌کند. بعد که او می‌گوید از سرک رد می‌شده و دیده است که مراسم است و ایستاد شده که چه خبر است، طالبان که راه دیگری برای سرزنش پیدا نمی‌توانند به ظاهر او می‌چسپند. «اول از من پرسان کرد که چرا این‌جا آمده‌ام. وقتی قانع کردم که کار خاصی نداشته‌ام و همین‌طوری رد می‌شدم، راه دیگری برای سرزنش من پیدا نتوانست و به ظاهر من چسپید».

خان با موتور سیکیل رفته بوده و طالبان به او گیر می‌داده که «هزاره‌ها که قدشان کوتاه است چرا موتور سیکیل سوار می‌شوند».

دشنام قومی طالبان در ناحیه‌ی هژدهم غرب کابل

فرهاد نام مستعاری است که طالبان چندین‌بار خانه‌اش را چپه کرده‌اند. او که دانش‌آموخته‌ی انجینیری ساختمانی بود و پیش از سقوط کابل کارهای تعمیراتی می‌کرد، با سقوط کابل یک‌باره از کار بی‌کار شد. چهار سال را با پول شخصی دانشگاه خواند و پس از فراغت باید کار می‌کرد تا پول‌هایی را که هزینه‌ی درس‌خواندن کرده بود پس بدهد. مدت کمی کار کرد اما با سقوط دوباره بی‌کار شد.

یک سال پیش از سقوط او متاهل شد و در کابل خانه کرایه کرد. اکنون با دو سالی پس از سقوط، سه سال می‌شود که در کابل در خانه‌ی کرایی زندگی می‌کند. از ماه گذشته (می ۲۰۲۴) تصمیم گرفت که زمین خالی‌اش را خانه بسازد.

او پول زیادی نداشت تا تصمیم بگیرد که خانه‌ی خوب و عصری بسازد. فقط خواست که سرپناهی بسازد تا از دست خانه‌ی کرایی خلاص شود. اما طالبان سه بار خانه‌ی او را چپه کردند.

فرهاد ناچار شد که برود و جواز بگیرد. در جریان گرفتن جواز، با آن‌که سه بار خانه‌اش را هم چپه کرده بودند، باز هم در ادارات مربوطه بار بار با تحقیر و توهین طالبان مواجه شده است.

او می‌گوید یک‌بار در ناحیه‌ی هژدهم که دنبال جواز رفته بوده، آمر حوزه سر او داد زده و به او دشنام قومی داده است. «به من می‌گفت که شما هزاره‌ها یاغی و باغی هستید و همیشه ضد قانون شورش می‌کنید». اما او به طالبان گفته است که ازین دشنام‌ها ندهند و هزاره‌ها مدنی، بی‌غرض و همیشه حامی قانون بوده است. آن طالب اما حرف خودش را می‌گفته است.

این‌جا بازهم همان دشنامی شنیده می‌شود که برای بسیاری از کسانی که با تاریخ سیاسی افغانستان و نیز با طالبان سروکار داشته‌اند بسیار آشنا است. پیش ازین یک‌بار با همین دشنام و چند دشنام دیگر بیش از ۶۳ در صد  مردم هزاره توسط حاکمیت قومی پشتون قتل عام شده است و اکنون دوباره در شهر و بازار همین دشنام از آدرس همین حاکمیت ادامه دارد.

در دوران قبلی طالبان هم طالبان به خاطر تفاوت‌های بیولوژیکی مردم هزاره، آنان را می‌کشتند. در تاریخ (۶ جون ۲۰۲۴) دکتر شریعتی سحر، یکی از پژوهش‌گران تاریخ مردم هزاره در افغانستان در رخنامه  خود از قتل عام هزاره‌ها توسط طالبان نوشته است.

براساس نوشته‌ی آقای سحر، طالبان «در ماه میزان ۱۳۷۷ در کنده‌پشت اُلسوالی شاجوی ولایت زابل نزدیک به یک ‌ماه یکی از فرماندهان طالب محلی، مسافران هزاره را پس از پیاده‌کردن از موتر در کنار‌ رودخانه‌ای بی‌آبی به ‌نام کنده‌پشت می‌برد و پس از بدکُش‌کردن به درون شیله می‌انداخت. اُلسوال اُلسوالی شاجوی ولایت زابل که یکی از افراد بسیار نزدیک به ملا عُمر رهبر طالبان و اهل قندهار بود، به افرادش دستور داده بود تا تمام افرادی را که هویتش تأیید شود که هزاره است، پس از پیاده‌کردن از موتر تیرباران کنند. این فرماندهٔ طالبان در نزدیکی بازار اُلسوالی شاجوی با راه‌اندازی پایگاه تلاشی، از تمام موترهایی که به طرف غزنی و قندهار در حرکت بودند، هزاره‌ها را پیاده می‌کرد و بعد آن‌ها را شبانه همراه با هزاره‌هایی که از هُتل‌های جَنده و شاجوی جمع‌آوری کرده بود، به قتل می‌رساند».

بر اساس نوشته‌ی آقای سحر این کشتار طالبان تا یک ماه ادامه داشته و پس از نامه‌های مکر متنفذین و موسفیدین مردم هزاره به سران طالبان و نیز سازمان ملل، به ظاهر پایان یافته است.

هرچند آمار دقیقی از تعداد کشته‌شدگان هزاره‌ها در ولسوالی شاه‌جوی ولایت زابل وجود ندارد، اما بر اساس نوشته‌ی آقای سحر آماری که بعدها استخبارات طالبان به سازمان ملل داده بوده، چهار هزار جنازه‌ی مردم هزاره بوده است و این آمار از سوی سازمان ملل تایید شده است.

.

حذف مردم هزاره از ادارات دولتی

طالبان افزون بر اذیت و آزار و تحقیر در شهر و بازار، مردم هزاره را از ادارات دولتی نیز حذف و برکنار کرده‌اند. تا حال حاضر (جون ۲۰۲۴) هیچ اداره‌ی کلیدی طالبان به دست مردم هزاره نیست.

پیش از سقوط اکثر کارمندان بلندرتبه‌ی ولایات هزاره‌نشین، از جمله دو ولایت بامیان و دایکندی هزاره بودند. اما پس از سقوط، طالبان کارمندان هزاره را حذف و به جای آنان طالبان یا بستگان‌شان را جاگزین کرده‌اند.

منابع زیادی از برکناری کارمندان هزاره به دست طالبان نوشته‌اند. در تاریخ (۷ مارچ ۲۰۲۲)  روزنامه اطلاعات روز طی یک گزارش مستقل نوشته است که «بر اساس اسنادی که در اختیار روزنامه اطلاعات روز قرار گرفته، مسوولان محلی طالبان در ریاست زراعت، آبیاری و مالداری ولایت دایکندی بست شماری از کارمندان این ریاست را تعلیق و افراد جدید را به جای آنان برای استخدام پیشنهاد کرده‌اند».

این روزنامه نوشته است که «بر اساس اطلاعات، تمام رییسان ادارات در دایکندی که در حکومت پیشین استخدام شده بودند، برکنار و به جای‌شان افراد نزدیک به طالبان گماشته شده‌اند. در حال حاضر در راس تمام ادارات دولتی دایکندی به جز اداره‌ی شهرسازی، محیط زیست و آمریت‌های مهاجرین و صنعت و تجارت، افرادی از قوم پشتون حضور دارند».

هم‌چنان این روزنامه نوشته است که از ده ولسوالی دایکندی، ولسوال هفت ولسوالی آن طالبان و افرادی از قوم پشتون هستند.

 در ولایت بامیان که ولایت هزاره‌نشین است و اکثر کارمندان آن هزاره بودند نیز از سوی طالبان همین حذف و جاگزینی صورت گرفته است.

روزنامه‌ی هشت صبح در تاریخ (۱۱ اکتبر ۲۰۲۲) نوشته است که طالبان آخرین هزاره را از رهبری دانشگاه بامیان حذف کرده است. به گفته‌ی این روزنامه، مسوولان وزارت تحصیلات عالی طالبان پس از حذف واژه‌ی دانشگاه به حذف کادرهای علمی مردم هزاره از رهبری دانشگاه روی آورده‌اند.

این روزنامه می‌افزاید که طالبان کادرهای علمی هزاره را از رهبری دانشگاه بامیان حذف و به جای آنان افراد نزدیک به طالبان را مقرر کرده‌اند.

محمدظاهر فایض و محمدرضا ابراهیم، معاونان علمی و امور محصلان دانشگاه بامیان از مردم هزاره بودند که از سوی وزارت تحصیلات عالی طالبان برکنار و به جای آنان محمدعثمان سوله‌زی و وحیدمحمد محمدی که به ترتیب از قوم پشتون و ترکمن هستند، گماشته شدند. به گفته‌ی روزنامه‌ی هشت صبح، رتبه‌ی علمی این دو شخص تازه‌گماشته‌شده سه درجه پایین‌تر از آن دو نفری هستند که از سوی وزارت تحصیلات عالی طالبان به دلیل هزاره‌بودن‌شان حذف شدند.

روزنامه‌ی اطلاعات روز هم در (۱۴ فبروری ۲۰۲۲) نوشته است که طالبان در ادامه‌ی برکناری کارمندان حکومت پیشین، در تازه‌ترین مورد در ولایت بامیان، رییس و معاون اداری دانشگاه این ولایت را برکنار و افراد نزدیک به این گروه را در این سمت‌ها تعیین کرده‌اند.

در همان تاریخ این روزنامه از برکناری عباس ارشاد، معاون مالی و اداری دانشگاه بامیان و دکتور عزیز محبی رییس دانشگاه بامیان خبر داده است. این روزنامه از قول عباس ارشاد نوشته است که «طالبان در تعیینات‌شان قومی عمل کرده و افرادی از قوم هزاره را عمدا از کارشان برکنار می‌کنند».

در همان روزها افزون بر کارمندان دانشگاه بامیان، کارمندان ریاست معارف بامیان نیز نسبت به تبعیض و برخورد سلیقوی و تعصبات قومی طالبان شکایت کرده بودند.

کارمندان ریاست معارف بامیان طی یک نامه‌ی اعتراضی از والی بامیان خواسته بودند که جلو خودسری افراد ریاست معارف بامیان را بگیرند و نگذارند که آنان هم‌چنان به تعصبات قومی و تعیینات سمتی دست ادامه بدهند.

در تازه‌ترین مورد  انستیتوت تحقیقاتی خاورمیانه نیز از عدم حضور مردم هزاره در ادارات تحت حاکمیت طالبان نوشته است.

طبق گزارش انستیتوت تحقیقاتی خاورمیانه از میان هزار و ۱۳۷ رهبر و مقام ارشد طالبان، ۸۹۱ نفر آنان پشتون، ۵۳ نفر آنان تاجیک، ۲۸ نفر اوزبیک و فقط ۶ نفر هزاره‌اند.

بر اساس این پژوهش، از میان آن شش نفر هزاره‌ای که در ادارات طالبان حضور دارند پنج نفر آن معین وزارت‌ها و یک نفر آن رییس است. اما هیچ زن و هزاره‌ای در کابینه‌ی گروه طالبان حضور ندارند.

یک منبع دیگر که خواست هویتش پنهان بماند به هفته‌نامه‌ی نویدنو گفت که براساس معلومات شخصی او، یکی از پلان‌های طالبان این بود که تمام کارمندان اقوام غیرپشتون را از بست‌های ملکی ۱ و ۲ حذف کنند.

او می‌گوید براساس آمار شخصی‌ای که او دارد، امارت اسلامی طالبان تنها در کابل ۱۶۱ نفر هزاره را که سال‌ها زحمت کشیده و پله‌پله بالا رفته بودند از بست‌های اداری ۱ و ۲ حذف کرده‌اند.

منبع هم‌چنان می‌افزاید که «سیاست حذف ماموران هزاره ها که البته تعداد شان در سیستم خدمات ملکی بسیار اندک بود ( یعنی چیزی کمتر از ۲٪ کل ماموران ارشد خدمات ملکی کشور) در ولایات با سرعت و شدت تمام انجام شد. به طور مثال، طالبان با یک حکم تمام کدرهای علمی و اداری دانشگاه بامیان، سارنوالی و سایر ادارات سکتوری را حذف کردند. در ولایت دایکندی همه‌ی قاضی‌ها و ثارنوال‌های هزاره را از وظایف‌شان برکنار کردند و همین طور در تمام ولایات کشور».

طالبان قدرت را منحصرا برای مردم پشتون می‌خواهند و دیگر اقوام، به خصوص مردم هزاره را از بدنه‌ی قدرت حذف کرده‌اند. مثلا طالبان برای این‌که قدرت در کشور به دست چه کسی باشد، شهروندان را نخست به دو گروه اسلامی تقسیم کرده است: مسلمان حنفی و غیرحنفی. بر مبنای این تقسیم‌بندی، قدرت حق انحصاری مسلمانان حنفی مذهب است. برپایه‌ی خط و مش طالبان، سهیم‌ساختن «اقلیت‌های مذهبی [اسلامی]» دیگر در قدرت، باعث تضعیف دولت [طالبان] می‌شود. منظور طالبان از اقلیت‌های مذهبی، مذاهب حنبلی، شافعی و مالکی است. در تقسیم‌بندی طالبان، مذاهب دیگر اسلام هم‌چون مذهب شیعه و شاخه‌های آن، احمدیه و... در جمع مذاهب اسلامی محسوب نمی‌شود. (مسلمان‌سازی مسلمانان شیعه اسماعیلی توسط طالبان در بدخشان و بغلان بر همین مبنا است.)
عرف، اصل دیگر تحکیم حاکمیت طالبان است. در مانیفیست طالبان «قیافه‌ی ظاهری، زبان و شکل» به‌عنوان عرف تعریف شده و به باور طالبان چون پشتون‌ها در افغانستان در اکثریت قرار دارد، از این رو باید عرفِ این گروه قومی حاکم باشد. جنگ‌آوری، پوشیدن پیرهن و تنبان و لنگی توسط مردان و پوشیدن لباس‌های دراز و پوشیده بودن، ویژه‌گی عرفی مردان و زنان در مانیفیست طالبان معرفی شده است. (اجبارسازی ریش‌گذاشتن، پوشیدن پیرهن تنبان، لنگی و کلاه بر همین مبنا است).

طالبان با شیوه‌های مختلف، از جمله با ترویج افراطیت و تبعیض‌های قومی دیگر اقوام، به خصوص قوم هزاره ار از قدرت و اقتصاد حذف می‌کنند. روزنامه‌ی هشت صبح در تاریخ (۲ جوزای ۱۴۰۳) نوشته بود که طالبان «در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی با زور، فعالیت ۵۰ فعال اقتصادی هزاره‌ی بومی را متوقف ساخته و این فرصت‌های شغلی را به پشتون‌های ولسوالی مقر غزنی و شینکی زابل در مرکز جاغوری واگذار کرده‌اند».

نویدنو  همچنان به تاریخ ۲۳ می ۲۰۲۴ در گزارشی از قول یک امدادرسان و پژوهش‌گر فرانسوی که حدود چهل سال در افغانستان مصروف کارهای امدادرسانی بوده نوشته است که طالبان با سه روی‌کرد استعمار اداری در ساحات غیرپشتون‌نشین، ملاسازی جامعه و پشتون‌سازی جامعه، دیگر اقوام را از حوزه‌ی قدرت و اقتصاد حذف و قدرت اقتصاد را در اختیار مردم پشتون قرار می‌دهند.

این همه اما در حالی است که پس از حاکمیت طالبان بر افغانستان، مردم هزاه هر روز فقیرتر و ضعیف‌تر شده‌اند. نه کار و بازاری برای مردم مانده و نه پشتوانه‌ی سیاسی و ادرای.

موضوعات: طالبان, تبعیض, برخورد قومی, مردم هزاره, حذف, بدرفتاری.