ورزش همیشه سیاسی است

ورزش‌ در اختیار رژیم‌های توتالیتر و اقتدار گرا

چند یادآوری تاریخی برای کسانی که می‌گویند «نباید ورزش را سیاسی بسازیم» یا هم می‌گویند که رویدادهای بزرگ ورزشی نظیر مسابقات جام جهانی و بازی‌های المپیک، رژیم‌های توتالیتر که از این بازی‌ها میزبانی می‌کنند را تغییر می‌دهد.


نویسنده: فرانسوه هیلبرون/ ترجمه: نسیم ابراهیمی/ منبع: مجله قاعده بازی (La règle du jeu)

هر رویداد بزرگ ورزشی که توسط یک رژیم توتالیتر یا اقتدارگرا برگزار می‌شود، مسوولان سیاسی، روزنامه‌نگاران، چهره‌های تاثیرگذار، «عربده» سر می‌دهند که «نباید ورزش و سیاست را قاطی کنیم». سال 2022، هنگام پرواز تیم فوتبال فرانسه برای اشتراک در مسابقات جام جهانی قطر، رییس‌جمهور امانول ماکرون، گفت: «من فکر می‌کنم که نباید ورزش را سیاسی بسازیم.»

این «شیره‌مالی» و شعار متناقض، بیش از یک قرن است که از سوی دکتاتورهای برگزارکننده‌ی رویدادهای ورزشی تکرار می‌شود. ژرالد درمنن، وزیر داخله فرانسه که به نمایندگی این کشور در افتتاحیه بازی‌های جام‌ جهانی 2022 قطر صحبت می‌کرد نیز این شعار متناقض را تکرار کرد: «ورزش، رقابتی است که می‌باید از دایره‌ی بازی‌های سیاسی بیرون نگه داشته شود.»

متاسفانه، برای سیاست‌مداران که ما نمی‌خواهند میلیون‌ها هم‌وطن خود را که تماشاگر چنین بازی‌های هستند ناامید سازند، ورزش و مسابقات بزرگ بین‌المللی همیشه سیاسی بوده است. مسابقات بزرگ ورزشی، رویداد محبوب بین‌المللی اما سیاسی است که در خدمت رژیم‌های توتالیتر قرار می‌گیرد. از این رو، چند یادآوری تاریخی برای ما ضرور است.

سلامیِ نازی هنگام بازی‌های المپیک برلین، 1936

از زمانی که پخش نمایش‌های ورزشی از طریق ابزارهای اطلاع‌رسانی و ارتباطات عامه رایج شد، مسابقات ورزشی به سلاح بزرگ تبلیغاتی رژیم‌های توتالیتر تبدیل شد. رژیم‌های توتالیتر در پشت این مسابقات چهره‌ی محبوبی از خود به نمایش می‌گذارند. این رژیم‌ها با استفاده از قدرت انسجامی که ورزش دارد، جمعیت زیادی را گرد هم می‌آورند، جنگ موازی را به پیش می‌برند، ارزش‌های ملی و موفقیت‌های خود را به نمایش می‌گذارند.

سازمان‌دهی بازی‌های جام جهانی، همانند بازی‌های المپیک، از یک قرن به این طرف، به‌عنوان یک ابزار در خدمت رژیم‌های توتالیتر و اقتدارگرا استفاده می‌شود و با استفاده از آن برتری و حقانیت خود را به چشم مردم می‌زند.

دافنه بلز، ماهیت آن را در کتاب «خاستگاه‌های توتالیترها؛ هیتلر، موسیلینی و بازی‌های استدیومی» به خوبی روشن ساخته است. «رژیم‌های نازی و فاشیست‌ها، از آوان به قدرت رسیدن، نهادهای ورزشی را در خدمت گرفتند. با رهبری آن به تبلیغات برای حاکمیت خود پرداختند.»

مسابقات جام جهانی 1934 در ایتالیا فرصتی را فراهم ساخت که بزرگ‌ترین استدیو ورزشی اروپا در شهر بولوین ساخته شود. بعدتر این استدیوم به مرکز تجمعات بزرگ ایتالیایی‌ها تبدیل شد. موسیلینی از این رویداد ورزشی به خوبی بهره بود. دستور داد تا پوسترهای تبلیغاتی این مسابقات جهانی، تصویری از یک فوتبالیست با سلامیِ فاشیستی به چاپ برسد.

پوستر جام جهانی فوتبال 1934 ایتالیا تحت حاکمیت موسیلینی که یک فوتبالیست سلامی فاشیستی داده است.

چنین بهره‌برداری سیاسی در بازی‌های المپیک 1936 برلین، تشدید یافت. میزبانی بازی در سال 1931 به آلمان دموکراتیک داده شد. دو سال پس از آن هیتلر به قدرت رسید. در سال 1933، شماری از کشورها می‌خواستند تا بازی‌ها در جای دیگری برگزار شود؛ اما کمیته بین‌المللی المپیک که از شماری از هوادران رژیم نازی تشکیل شده بود، این خواست را رد کرد. این کمیته اعلام کرد: «کمیته‌ی بین‌المللی المپیک، فقط برای ورزش است... اجازه نمی‌دهد تا پای آن به سمت جنجال‌های نژادی، دینی، اجتماعی و سیاسی کشانده شود.» بازی‌ها با درخواست هیتلر در استیدیوم « Olympiastadion» که ظرفیت 110 هزار نفر را داشت، برگزار شد. تماشاچیان، در برابر یک رهبر نازی، سلامی نازی دادند. بازی‌ها به خواست نازی‌ها مطابق میل نازی‌ها انجام شد. در یکی از مدال‌ها، در حلقه‌ی المپیک، صلیب شکسته را نقش بسته بودند.

یکی از مدال‌های بازی‌های المپیک 1936 برلین که صلیب شکسته کنار حلقه‌های المپیک دیده می‌شود.

یکی از مدال‌های بازی‌های المپیک 1936 برلین که صلیب شکسته کنار حلقه‌های المپیک دیده می‌شود.

چنین رویدادها هنوز هم به دکتاتورها فرصت می‌دهد تا از طریق آن به معرفی رژیم‌های خود بپردازند، مردم خود را خاموش سازند و گاهی هم در سایه‌ی آن جنگی را راه اندازند. ژرالد درمنن در دوحه گفت: «از طریق این‌گونه رویدادها است که ما تغییر ایجاد می‌کنیم. از لحظه‌ای که کشوری میزبان برگزاری یک رویداد بین‌المللی همانند المپیک انتخاب می‌شود، باید آن کشور را همراهی کنیم.»

دولت قطر، شاهی مطلقه است. فعالیت حزب سیاسی در آن‌جا ممنوع است. شریعت تطبیق می‌شود. این کشور یک رژیم اسلام‌گرا است. حامی فعال حزب برادران مسلمان (اخوان‌المسلمین) است و با رژیم دکتاتور اسلام‌گرای ایران روابط نزدیک دارد. قطر پس از جام جهانی فوتبال 2022 به کدام جهت تغییر کرده است؟

تاریخ یک قرنه‌ی مسابقات بین‌المللی ورزشی که توسط دکتاتورها میزبانی و برگزار شده است، سراسر ناامیدی است. روزنه‌ی خوش‌بینی را باقی نمی‌گذارد.

در سال 1935، یک سال پس از برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال، ایتالیای فاشیست به اتوپیا حمله کرد.

در سال 1978، جنرال ویدلا، جام بازی‌های جام جهانی فوتبال را به تیم کشورش می‌‌دهد.

در سال 1938، دو سال پس از بازی‌های المپیک برلین، آلمان نازی، اتریش را ضمیمه خود ساخت، سپس به چک‌سلواکی حمله کرد. یک سال پس از آن، جنگ جهانی دوم را راه انداخت.

در سال 1978، دکتاتور ارجنتاین، جام جهانی فوتبال را در کشورش برگزار کرد؛ در حالی که از دو سال به این‌سو، ده‌ها هزار اجنتاینی مخالف خود را به قتل می‌رساند. جنرال ویدلا، با افتخار، جام را به تیم خود داد. چهار سال بعد، ارجنتاین به مالوین انگلیس حمله کرد.

در سال 1978، جنرال ویدلا، جام بازی‌های جام جهانی فوتبال را به تیم کشورش می‌‌دهد.

در سال 1980، بازی‌های المپیک در مسکو برگزار شد. این زمانی بود که شش ماه قبل از آن، اتحادیه جماهیر شوروی به افغانستان حمله کرده بود.

در سال 2008، بازی‌های المپیک پکن، فرصتی را فراهم کرد تا چین قدرت خود را مستحکم‌تر کند، فشار بیشتری بر تبت اشغالی وارد کند، آزار و اذیت اویغورها را افزایش دهد. پس از سال 2014، به توافق خود با بریتانیای کبیر بازگشت و گام به گام، هنگ‌کنگ را ضمیمه‌ی خود ساخت و آزادی آن‌ را از بین برد.

در سال 2014، روسیه بر کریمیه حمله کرد و پنج روز پس از المپیک زمستانی سوچی، آن را ضمیمه‌ی خاک خود ساخت. سپس در ماه اپریل اولین یورش خود به دنباس را راه انداخت.

در سال 2018، روسیه با وجود اشغال دونباس، الحاق کریمیه و تلاش حمله به اوکراین، باز هم امتیاز برگزاری مسابقات جهانی فوتبال را داشت.

زمانی که بازی‌های المپیک در یک کشور دموکراتیک مثل آلمان غربی در سال 1972 برگزار شده بود، نیز شعار «ورزش را سیاسی نسازید» برای ما سر داده شد. در پنجم سپتامبر، 11 ورزش‌کار اسراییلی توسط فلسطینی‌ها کشته شدند، کمیته‌ی بین‌المللی المپیک، بازی‌ها را لغو نکرد. فردای آن، برنامه‌ی یادبودی را برگزار کردند. آوری برونداژ، رییس امریکایی کمیته‌ی بین‌المللی المپیک، یکی از حامیان سابق هتلر، بدون یادآوری از قتل یازده ورزش‌کار اسراییلی، از تلاش‌های المپیک تمجید کرد و هم‌چنان تاکید کرد که بازی‌ها ادامه یابد. در جریان مسابقه، پوستری ظاهر شد که در آن نوشته شده بود: «17 مرده، چقدر زود فراموش شدی.» (در این رویداد، 11 ورزش‌کار فلسطینی، 5 گروگان‌گیر و یک سرباز آلمانی عملیات نجات، کشته شدند.) نیروهای امنیتی این تماشاگران را اخراج کردند. بلی، نباید «ورزش را سیاسی نکنیم».

ورزش که توانایی انسجام جمعیت بزرگ را دارد، همواره به‌صورت آگاهانه توسط رژیم‌های توتالیتر قرن‌ بیست‌ و بیست‌ویک، به هدف قبولاندن چهره و ایدیولوژی شان استفاده شده است. پخش گسترده این رویدادها از طریق تلویزیون و ابزارهای اطلاع رسانی جمعی مجازی، نتیجه‌ی همین تلاش‌ها است. در سال 2018، 3.572 میلیارد نفر که تقریبا نیمی از جمعیت جهان می‌شود، بازی‌های جام جهانی را مشاهده کردند. بازی پایانی را 1.12 میلیارد نفر در سراسر جهان از طریق تلویزیون مشاهده کردند.

در مورد قطر، تاریخ درباره بازی جام جهانی 2022، نوشته شده است. این یک فاجعه‌ی حقوق‌بشری و محیط زیستی و سوءمدیریت و فساد مالی است. حسن الثوادی، مدیر مسابقات این جام، در نهایت تایید کرد که بین 400 تا 500 کارگر مهاجر در صحنه‌ی کار کشته شده اند. در حالی که سازمان‌های دیگری شمار کارگران کشته شده را هزاران نفر می‌گویند. قطر برای این مسابقات، 220 میلیارد دالر هزینه کرده است که تقریبا صد برابر هزینه‎ی فرانسه در سال 1998 می‌شود. فرانسه 2.3 میلیارد دالر هزینه کرده بود. هزینه‌ی قطر، بیست برابر روسیه در سال 2018 است. روسیه 11.6 میلیارد دالر هزینه کرده بود.

اهمیتی که همایش‌های بزرگ ورزشی بین‌المللی مثل جام جهانی و بازی‌های المپیک دارد، رژیم‌های دکتاتور را تشویق می‌کند تا ابتکار برگزاری این همایش‌ها را به دست آورند. اهداف آن همانند اهداف رژیم‌های توتالیتر قرن بیست است: بسیج مردم پشت آرمان ملی‌گرایی، تلاش برای تثبیت قدرت، دیده شدن در رسانه‌ها به هدف نشان دادن موفقیت رژیم‌شان، تاثیرگزاری سیاسی از طریق «قدرت نرم».

لینک مطلب اصلی: https://laregledujeu.org/2022/12/01/38941/le-sport-est-toujours-politique/